سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در یادداشت قبلی درباره ضرورت تقویت روحیه نقد‌پذیری نوشتم. در این یادداشت می‌خواهم نکته‌ای درباره نویسندگان و گویندگان نقدها به عنوان تکمیل بحث قبلی اضافه کنم. اولین یادداشت وبلاگ با عنوان "سفید، ‌سیاه یا خاکستری" برخی از ابعاد موضوع را نشان داده بود.

اعتدال در نقد و انصاف در بیان، از آداب مهم انتقاد است. ظاهرا ما ایرانی‌ها خیلی احساسی هستیم و این روحیه با همه خوبی و محسناتی که دارد، بعضی جاها به ما ضربه می‌زند. از جمله آن که اگر به جناحی یا فردی تعلق سیاسی پیدا کردیم، ‌همه آن جناح و افراد و تفکراتش را عین حق و بر مسیر درست می‌بینیم و حاضر نیستیم ذره‌ای خوبی و نیکی و اعتدال در جناح مقابل و عملکرد و افراد و اهدافش ببینیم. البته این روحیه برخاسته از طبع انسان است که هرگاه خیری سر زند از خودش می‌داند و حاضر نیست هیچ کس را در آن شریک کند و هرگاه شری پیش آید زمین و زمان را در آن شر مقصر می‌داند و حاضر نیست جز اندکی (در جایی که راه فراری ندارد) خود را سهیم بداند. قرآن بارها از این روحیه بد انسان با مذمت یاد کرده است.

حق و راستی مطلق خداست؛ اما شر مطلق نداریم. حتی از شیطان نیز نمی‌توان با نام شر مطلق یاد کرد، چنان که در برخی روایات سخنان بسیار پندآموزی از شیطان خطاب به انبیای الهی نقل شده است. در فضاسازیهای سیاسی و تبلیغات جناحی این روحیه و این نوع عملکرد به فراوانی دیده می‌شود؛ خود را همه بر خوبی و رقیب را همه بر شر می‌دانند. در ادبیات فارسی هم این روحیه نقد شده است و ضرب المثل شده که فلانی مو را در ماست دیگران می‌بیند اما چوب در چشم خودش را نمی‌بیند. (برخی دوستان می‌گفتند تنه درخت را در چشم خود نمی‌بیند)! خوب است در نقدها مطلق‌گرایی را کنار بگذاریم و انصاف و اعتدال پیشه کنیم.


نوشته شده در  چهارشنبه 90/8/18ساعت  11:44 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]