سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمتر کسی را می توان سراغ داشت که که در جلسه یا کلاس یا نماز جماعت یا محفل مذهبی در اوج سکوت، از به صدا درآمدن زنگ تلفن همراه یکی از حاضران مکدر نشده باشد و چشم غره ای به صاحب آن نرفته باشد! و صاحبش گاهی با طمأنینه دنبال گوشی می گردد و با حوصله بلند بلند به طرف پاسخ می دهد.

روشن است که گاهی غفلت از تبدیل به حالت سکوت تلفن همراه، باعث چنین حالتی می شود و شاید گاهی عمدی یا از روی بی مبالاتی به حقوق دیگران و فضای جلسه باشد. اما در هر صورت رسم بسیار بدی است که باید چاره شود.

گاهی در اوج بحث و گفتگو با یکی هستی که تلفن همراهش زنگ می خورد و بی خیال شما، به تفصیل به پاسخ و خوش و بش می پردازد؛ حتی دریغ از عذرخواهی خشک و خالی!

در اداره ای یا بانکی مشغول حل مشکلی و انجام کاری هستی که با زنگ تلفن ثابت یا همراه، متصدی محترم بی خیال شما، کار آن یکی را راه می اندازد و سوالش را پاسخ می دهد؛ این در صورتی است که کارش مربوط به مسائل شخصی نباشد و الا حالا حالاها باید صبر کنید تا خوش و بش و حال و احوال و بقیه مباحث تمام شود و البته اگر در حین تماس اعتراضی کردی، بدان و متوجه باش مشکلی در کارت پیدا خواهد شد که به این زودی و آسانی حل شدنی نیست!

این قواعد، بزرگ و کوچک و استاد و دانشجو و فرهنگی و کاسب هم نمی شناسد؛ یعنی همه سر و ته یک کرباسیم؛ بی انصافی است اگر استثناها را نادیده بگیریم. در اوج درس تفسیر آیت الله جوادی هم می توان زنگ موبایلها را شنید و متأسف شد.

در آستانه شروع سال تحصیلی توجه ویژه به این موضوع در کلاسهای درس ضرورت دارد و باید تدبیری برای حل مشکل اندیشیده شود.

البته شخصا قانون قاطعی در این باره دارم که در جاهایی که کلاس دارم کاملا جا افتاده است. این قانون همواره در اولین جلسه درسی یادآوری می شود و تأکید می شود که ادعای فراموشی و غفلت و نشنیدن مطلقا مسموع نیست. آن قانون زرین به شرح زیر است:

اگر در کلاس زنگ موبایل کسی به صدا درآمد یا زنگ رسیدن پیامک زده شد یا صدای گوشی در حال لرزش (همان ویبره یا سایلنت) به گونه ای بود که دیگران شنیدند، یا کسی مشغول دیدن پیامک یا زدن پیامک مشاهده شد، آن دانش آموز یا دانشجو یا طلبه موظف است از همان لحظه کلاس را ترک کند. با وجود آن شخص در کلاس مطلقا تدریس را ادامه نخواهم داد. همچنین برای جلسات بعد و ادامه ترم دو حالت پیش رو دارد؛ یا درس را حذف کند (در موارد ممکن می تواند استاد و کلاس را عوض کند) یا اینکه آخر ترم با نمره "یک" از آن درس بیفتد. حالت دیگری فرض ندارد.

حدود ده سال است که از این قانون کلاسهایم می گذرد و از نتایج آن همه (معلم و علم آموز) رضایت کامل دارند. نقض قانون به عدد انگشتان دست هم نرسیده و البته تاکنون مجبور نشده ام کسی را با نمره "یک" بیندازم! نمی دانم اگر چنین شرایطی پیش آید این کار را خواهم کرد یا نه؟!


نوشته شده در  سه شنبه 90/6/29ساعت  2:45 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]