سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک آقایی، این قدر خودش و عملکردش را تحویل گرفته که مرزهای ادبیات کلاسیک و فرهنگ عامه جابجا شده است!
دیگر کسی نگوید: مشک آن است که خود ببوید؛ نه آنکه عطار بگوید!
دیگر کسی به طعنه نگوید: هیچ ماست بندی نمیگه ماست من ترشه!
و راستی؛ اگر یک صدم  (فقط یک صدم) این همه گلهای تشریفاتی برای خود را، مردم شهر هم لمس کرده بودند، شاید امروزه، مجسمه طلای آن آقا در سر هر کوی و برزن هم نصب شده بود!
و البته آن آقا هم یادش باشد که هر روز به این دسته گلهایی که برای خودش فرستاده، آب بپاشد؛ مباد که پژمرده شود!
https://t.me/poorroostaee


نوشته شده در  سه شنبه 96/10/5ساعت  7:55 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]