• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : شاهد از غيب رسيد!
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مهم نيست 

    سلام و درود بر اقاي هاتفي

    عزيز من دشمن هميشه دشمن است و بايد در مقابل دشمن بدبين بود يعني شما مي فرماييد اسرائيل به چه انگيزه اي اين فيلم را نمايش مي دهد " لابد قرار است در آنجا فرهنگ اسلامي و ايراني را ترويج کند. يعني مي‌شود باور کرد؟! بله،‌ به شرطي که خيلي ساده باشيم" اتفاقا اين هنر نويسنده محترم را مي رساند که از پيش فکر انان را بخواند و بعد از آن شاهدي از غيب برسد شما به اين عبارات شک داريد "مي‌دانم در ادبيات و فرهنگ آنها، ‌همچون سياست آنها، هيچگاه هنر و محتوايي که در ضديت با محورهاي بنيادين فرهنگ و سياست غرب باشد، اجازه طرح نمي‌يابد چه رسد به اين که بخواهند از آن تجليل کنند!" و اين عبارت دقيقا ترجمه اين روايت است که امير مومنان فرمودند :"لا تامن عدوا و ان شکر; از دشمن در امان نباش ،هرچند از تو سپاس گزاري کند.»غرر الحکم ص 745 بايد پيوسته دشمن را زير نظرداشت که اگر لحظه اي غفلت صورت گيرد، اي بسا ضربه هاي آسيب ناپذيري از طرف دشمن وارد شود. ضمن تشکر از نويسنده محترم توصيه حقير به همه خصوصا به جوانان عزيز اين است که در مقابل دشمن واقع بين باشند

    + هاتفي 
    سلام! شما که فيلم را حتي نديده ايد و نامش را هم نميدانيد!!! چطور به نقد آن پرداخته ايد؟؟؟؟ کاش همه قضاوتهايتان اينگونه نباشد.
    کسي شما را مجبور نکرده حتما مطلبي بنويسيد اما اگر اصرار داريد مطلب بنويسيد به شعور مخاطبتان احترام بگذاريد و دو ساعت وقت گذاشته و فيلم رو از کلوپ تهيه کرده و تماشا کنيد آنگاه شايد با کمي اغماض ميتوان گفت حق داريد در مورد آن مطلب بنويسيد وگرنه که کار را به متخصصان امر و منتقدان متعهدي مثل نادر طالب زاده يا فراستي يا ... واگذار کنيد.
    پاسخ

    در يادداشتي با عنوان «نوشت و بخواند که ...» توضيحي در ذيل نظر حضرتعالي درج شده است.
    +

    آقاي شاکر

    خواستم بگم نگران بي ادبي هاي آقاي محمد در بخش نظرات وبلاگ اردکان من نباش که همه دوستان بين درخواست منطقي شما راجع به مدرک و سند مطالب سيره امير مومنان و بي ادبيهاي او خودشان قضاوت مي کنند. موفق باشيد

    +

    سلام آقاي شاکر

    يکي ديگه از دوستان هم مي گفت براي آقاي پايدار مطلبي در مورد ادعاي اصل برائتش نظر دادم اونو تاييد نکرده ؟‌ضمنا مطلبي هم راجع به قضيه مهريز و ربط اون به وبلاگ اردکان من و توضيح هدف از درج اين مطلب در اون وبلاگ رو براي آقاي عابدي فرستاده که تا بحال تاييد نشده؟نمي دونم شايد در دست بررسيه و ببينند اگه اعتراضي شد تاييد کنن و گرنه بي خيال.


    + علي شاکر 

    بقيه نظر دوم:

    "اصل برائت است" در اينجا بسيار بسيار بي ربط است و دليل نا آشنايي شما از شرايط برائته! با يه جستجو ميتوني پيدا کني

    اصل، عدم انتساب احاديث نقل شده به معصومينه مگر خلافش ثابت بشه.چون وادي حديث خيلي دقيق است و ما ميخواهيم از حديث واقعي مانند قرآن بهره برداري کنيم.ولذاست که در علم رجال اگر يک راوي از سند حديث ناشناخته بود(ونه ضعيف) آن حديث را کنار ميگذارند و بر طبق آن فتوا نميدهند.اگر تمام احاديث نقل شده از معصومين رو مثل شما صحيح بدونيم و نيازي به آدرس و سند نباشه پس هزاران حديث جعلي که وارد رواياتمان شده را چگونه جدا کنيم و از کجا بفهميم که احاديث ما جزئي از آنها نيست؟

    لطفا تحقيق کنيد و سپس جواب دهيد و آدرسها را هم بياوريد.متشکرم

    + علي شاکر 

    نظر سوم:

    سلام. گرچه نظرمو براي درج کردن ميذارم ولي ديگه برام مهم نيست که تأييد کني يا مثل نظر دومم حذف کني!

    فقط خواستم بگم معني طرفدار گفتگو بودن و تبادل نظر که ميگفتي از آقاي خاتمي ياد گرفتي فهميدم!

    مرد حسابي.نظر دومم کجاش بدي يا توهين داشت که تأييد نکردي؟! بحث و سوال علمي بود و بايد جواب ميدادي يا لااقل نظرمو درج ميکردي.اگه چيزي ميگي بايد پاش وايسي.چون اگه جواب ميدادي قطعا محکوم ميشدي بيخيال شدي و پا روي حرف حق و مبناي توهميت گذاشتي!

    يه مطلبي آوردي که بعضي رواياتش درست بود و بعضيش مجهول.منتهي گفتم شايد آدرس داشته باشي و من زود قضاوت نکنم.اگه دادي بعدش بحث کنيم

    + علي شاکر 

    بقيه نظر سوم:

    يه حرفي زدي که عمرا بتوني پاش وايسي.درباره اصل برائت و غيره.رطب و يابس در اونجا به هم چسبونده شده بود و ازش نتيجه دلخواه گرفته شده بود.ميخواي منحرف باشي باش ولي خواهشا از اسلام مايه نذار.طبق نظر اسلام نائبش الأن رهبره.آيا تابعي؟ مطمئن باش با اين طرز فکر و اعتقادات اگر اون زمان هم بودي تابع رهبر و امامت نبودي.ميخواستم درباره بعضي بندهاش بحث کنم.ولي اهل گفتگو نيستي. وگرنه نظرو ميذاشتي و جواب ميدادي

    خيالم راحت شد.چون فهميدم جاهل مرکب نيستي.اين خيلي اذيتم ميکنه.ولي وقتي خودت بدوني داري حق رو ماست مالي ميکني ديگه با خودته

    عيبي نداره.ادعا خيليه ولي کو عمل؟ تقصير خودت نيست.بزرگت که نظريه گفتگو رو از اون ياد گرفتي اينجوريه که شاگرداش اينجوري شدند! يادمون نرفته نحوه گفتگو و برخورد با مخالفش در آخرين ماههاي مسئوليتش در دانشگاه با جوانان دانشجوي مخالفش (زنده باد مخالف من!!!!!) و يادمون نرفته نحوه گفتگو کردنش بعد انتخابات 88!!!

    خدا هدايتت کنه

    + علي شاکر 

    جواب ايشان به نظر اول:

    سلام

    اين مطلب نوشته من نيست. ضمنا ، اصل بر برائت است. شما اگر در صحت اين احاديث و روايات شک داريد، مدرکي دال بر نا معتبر بودن آنها ارائه نماييد. ممنونم.

    + علي شاکر 

    نظر دوم:

    1- اگر يادداشت ازخودتان نيست بايد اسم نويسنده مطلب رو بزنيد يا اگر صلاح نيست! لااقل به عنوان يادداشت مهمان مطرح کنيد تا به نام خودتان دانسته نشود

    2-اصل، در اينجا برائت رواياتي است که به اميرالمومنين نسبت داده ميشه! مثل اينکه واقعا با رسوم مطالب و مقاله هاي علمي ديني ناآشنا هستيد؟! عزيز من.هر کس هر مطلب به هر کسي نسبت ميده بايد دليل و سند داشته باشه چه برسه به معصومين عليهم السلام که در مورد اونا براي عدم تحريف و عدم اختلاط با احاديث جعلي، آوردن آدرس در پاورقي لازمه.اين خيلي واضحه و من متأسفم که سر چنين مطلب بديهي بايد با شما بحث کنم

    اگر من همه جا بگم فلان آقا که غايبه فلان چيزو گفته در حالي که نگفته يا مشکوکه و کسي بپرسه از کجا ميگي وچه مدرکي داري؟ من ميتونم بگم شما مدرکي دال بر نا معتبر بودن حرفم بيار؟! اگه اينجوري باشه که در باب احاديث ديگه سنگ روي سنگ بند نميشه و اصلا علم رجال بيخود ميشه.در حالي که علم رجال اگه نباشه کلي از کاراي روايي تعطيل ميشه!

    + علي شاکر 

    نظر اول:

    واي!

    چقدر اشتباه داره اين متن

    آدرس احاديث و رواياتي که بهش استناد کردي رو دونه به دونه بايد ذيل مقالت بياري.اين رسم مقاله نوشتنه.از کجا بعضي از اينا رو در آوردي؟!

    اگر نميتوني بزني پس معلومه مشکل داره و مجهوله

    بزن.منتظرم

    اگه زدي بعدش راجع به بعضي تحليلها و برداشتهات مينويسم وگرنه که اصلا جواب نداره!!!

    + علي شاکر 

    سلام.وبلاگ "اردکان نگين کوير ما" (درسهايي از مکتب علي) را به آدرس

    http://zardog1.blogfa.com/post-1125.aspx

    بيان کرده که در آن رواياتي از سيره اميرالمومنين ذکر شده که نياز به بررسي سند و تفسير و تحليل دارد.بنده اين سه نظر را براي بحث گذاشتم که متأسفانه فقط نظر اول را درج کرده. لطفا به خاطر حق و قضاوت خوانندگان، شما اينها را منتشر کنيد.متشکرم

    + يه خواننده-بخش چهارم 
    ضمن عرض تسليت مولا و پيشوايمان امام حسن عسکري عليه السلام و تبريک دهه فجر از همه دوستان تقاضا دارم به صرف اينکه يه مطلبي رو جايي خوندند مثل آقاي فتاحي از اهل فن سوال کنند تا دچار شبهات آخر الزماني نشوند
    پيروز باشيد و انشالله ببينيم روزي رو که امام زمان پرچم نظام مقدس جمهوري اسلامي را که مظلومانه و شايد نا اگاهانه توسط دوستان جاهل مورد ستم قرار مي گيرد از دست نايب بر حقشان تحويل بگيرند و اگر نقصي هست که هست با کمک ايشان حل کنيم و هيچکس هم تا الان ادعايي نداشته که نظام ما مشکلات نداره و واقعا مطابق اسلام ناب عمل ميشه. اما مطمئن باشيد به اين راحتي و اب خوردن اصول نظام ما که بر گرفته از اسلام و قرآن است زير سوال نمي ره ببخشيد که اطاله کلام شد.
    + يه خواننده-بخش سوم 

    مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج‌11، ص: 57

    عَنْ مُوسَى بْنِ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ وَ كَانَ فِيمَنْ أُسِرَ يَوْمَ الْجَمَلِ وَ حُبِسَ مَعَ مَنْ حُبِسَ مِنَ الْأُسَارَى بِالْبَصْرَةِ فَقَالَ كُنْتُ فِي سِجْنِ عَلِيٍّ ع بِالْبَصْرَةِ حَتَّى سَمِعْتُ الْمُنَادِيَ يُنَادِي أَيْنَ مُوسَى بْنُ طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ فَاسْتَرْجَعْتُ وَ اسْتَرْجَعَ أَهْلُ السِّجْنِ وَ قَالُوا يَقْتُلُكَ فَأَخْرَجَنِي إِلَيْهِ فَلَمَّا وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ لِي يَا مُوسَى قُلْتُ لَبَّيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ قُلْ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ قُلْتُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لِمَنْ كَانَ مَعِي مِنْ رُسُلِهِ خَلُّوا عَنْهُ وَ قَالَ لِي اذْهَبْ حَيْثُ شِئْتَ وَ مَا وَجَدْتَ لَكَ فِي عَسْكَرِنَا مِنْ سِلَاحٍ أَوْ كُرَاعٍ فَخُذْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ فِيمَا تَسْتَقْبِلُهُ مِنْ أَمْرِكَ وَ اجْلِسْ فِي بَيْتِكَ فَشَكَرْتُ وَ انْصَرَفْتُ وَ كَانَ عَلِيٌّ ع قَدْ أَغْنَمَ أَصْحَابَهُ مَا أَجْلَبَ بِهِ أَهْلُ الْبَصْرَةِ إِلَى قِتَالِهِ أَجْلَبُوا بِهِ يَعْنِي أَتَوْا بِهِ فِي عَسْكَرِهِمْ وَ لَمْ يَعْرِضْ لِشَيْ‌ءٍ غَيْرِ ذَلِكَ لِوَرَثَتِهِمْ وَ خَمَّسَ مَا أَغْنَمَهُ مِمَّا أَجْلَبُوا بِهِ عَلَيْهِ فَجَرَتْ أَيْضاً بِذَلِكَ السُّنه

    بقيه مطالبش هم قابل بحثه که اميدوارم اگه انشالله دوستان ديگري فرصت دارند زحمت نقد اونها رو با قلم خوبي که دارند مي کشند

    نکته ديگري که قابل توجه است اينکه اينها همشون دم از استفاده ابزاري از دين براي مقاصدشون مي زنند ولي نوبت خودشون که مي رسه استفاده ابزاري از دين مجاز مي شه

    + يه خواننده-ادامه 
    در رد اين مطالب همين بس که دقت در روايت ذيل ثابت مي کند که در زمان امام علي عليه السلام زندان سياسي وجود داشته و اگر انها توبه مي کردند و به دامن نظام بر مي گشتند حضرت توبه انها را مي پذيرفته و ديگه کاري نداشته
    + يه خواننده-بخش اول 
    سلام آقاي فتاحي
    اي کاش فرصت داشتيم و تمام اين حرفها را که از آقاي نوري زاد معلوم الحال است و مدير وبلاگ مزبور حتي شجاعت اين را که اين مطلب را از چه کسي گرفته نداشته(شايد بي اطلاع بوده و کور کورانه هر جا يه مطلبي مي بينه در وبلاگش مي گذاره تا خودشو يه جورايي نشون بده و به اصطلاح داراي توهم شده و شايد هم غرضي نداشته و همينطوري گذاشته که نميتوان از چنين مديري اين مطالب را با ديد خوشبينانه پذيرفت ولي اين احتمال را در مورد ايشان مي دهيم تا مديون ايشان نشويم و نگويند بدبين هستيد )
       1   2      >