با سلام

به نظر مي رسد در روند معرفي اصلح بايد ابتداء ما به سراغ اصلح برويم و او را دعوت کنيم به صحنه انتخابات بيايد کسي که اصلح است خود به صحنه نمي آيد (که مبادا آن نداي دروني که او را اصلح مي خواند شيطاني باشد).درست است که اصلح بايد توان مديريتي و حداقل هاي شوراي نگهبان را دارا باشد ولي سوال من اينجاست که چه کسي حدس مي زد شوراي نگهبان افراد را اينگونه تاييد کند (به طوري که بهت زدگي بسياري از رد صلاحيت شدگان اصولگرا که از توان و سابقه مديريتي خود اطمينان داشتند و خودشان مستقل ثبت نام کرده بودند را بهمراه داشت) نظر شوراي نگهبان را تخطه کردن با اختلاف سليقه با او دو چيز جداست و اين اختلاف سليقه اختلاف در تشخيص مصداق هاست.

آن شخص محترم گفته بود در ميان ثبت نام کنندگان من کسي را اصلح از آقاي فلاني نمي شناسم و اين به معناي اصلح مطلق نيست که شما به آن اشاره کرده ايد.

آقا فرمودند اصلح را با حجت شرعي بشناسيد و معرفي کنيد آن شخص محترم هم صرفا همين کار را کرد و نظر خودش را به صراحت بيان کرد.

ما هم نبايد در بصيرت سياسي اگر مجتهديم تقليد کنيم بله نظر علماي ديگر را مي توان با احتياط نقد کرد و شايد با اللهم ان يقال توجيه ولي نظر علما را بازيچه جريان ها کردن به نظرم بي انصافي است.

اي کاش در نقد نظر هم ريشه ها را نقد مي زديم نه حرف ها را.

در پايان درد دلي دارم (چرا نبايد ما اردکاني ها از اين بحث هايي که ما را به سياست زدگي رهنمون مي کند دست برداريم و درصدد افزايش بصيرت زايي همديگر باشيم چرا با نيش قلم مي خواهيم نظر خودمان را بزرگ و مطهر نشان دهيم و ديگران را کوچک و ... چرا نبايد اصول را شفاف کنيم تا بيناتي باشد در پيش راه مردم ... )

الم يأن للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله

چند روز پيش در جوار دکتر محمدرضا خاتمي(اعلي الله مقامه الشريف) بودم. جواد جون اين مرد اعجوبه اي ست. جواهره، گوهره. الحق که فرزند حاج روح الله خاتمي ست. يه حرفهايي در مورد حکومت زد که به قول صاحب تذکره:" بجاست که از ذکر سخنان آن مرد موي بر اندام برخيزد واشک از بصر فرو ريزد."