• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : فضاي مجازي در وقت اضافه
  • نظرات : 8 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 5 ارديبهشت 91 نوشته (فضاي مجازي در وقت اضافه) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام. ممنون
    + احمدي 
    اگر تاب تحمل نظر مخالف را داريد، بنويسيد. در مطلب "گند معمار انديشه ديني اصلاحات" چند سئوال و جواب با هم انجام داده بوديم. تا زمانيکه آن پست تازه بود براي حفظ ژست تحمل عقيده مخالف نظرات من درج بود. اما امروز با مراجعه به پست قديمي ديدم فقط نظر اول من رو نگهداشتيد و بقيه رو حذف کرديد. ممنونم. فقط خواهشا نظرات مخالف و خالي از توهين رو نگهداريد. به نظر من هم بنويسيد، تضارب آرا هميشه مفيد و خوبست.


    پاسخ

    سلام. جناب احمدي يک بار ديگر به يادداشتها مراجعه فرماييد. نظرات شما در يادداشت بعدي که با عنوان تيشه به ريشه آمده بود، ارسال شده بود و البته همچنان تمامش موجود است. عجله فرموديد. همچنان که توصيه فرموديد همه نظرات باقي مانده و از کل نظرات وبلاگ از ابتدا تاکنون شايد بيش از پنج نظر حذف نشده باشد که آن هم حاوي توهين صريح و رکيک بوده است. از ابراز نظر شما و راهنمايي ممنونم.
    سلام
    گاهي دشمن روبروست اسلحه بر مي داريم و جهاد مي کنيم اما گاهي دشمن را در لباس دوست مي بينيم که فضا را غبارآلود مي کند تا بلکه از آب گل آلود ماهي بگيرد
    در چنين فضاي نياز به عمارهاست تا غبار فتنه را بنشانند!
    به نظرم جهاد مقدس امروز، نوشتن در فضاي مجازي است که کم کم دارد فرهنگ را شکل مي دهد... و به نظر شخصيم در همين راستا است که شوراي عالي فضاي مجازي به دستور رهبر شکل مي گيرد...
    قلم امتداد همان خون شهداست بلکه مرتبه اي بالاتر.
    يا حق
    + zahra 
    سلام
    حيفم آمد مقدمه داستان شهيد مطهري رو ياد آوري نکنم براي همين با اجازه گزينه خصوصيو تيک نمي زنم.
    در ص 21 اين کتاب مي فرمايند:در مدتي که مشغول نگارش و چاپ اين داستانها بودم، بعضي از دوستان ضمن تحسين و اعتراف به سودمندي اين کتاب، از اينکه من کارهاي به عقيده آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا کنار گذاشته و به اين کار پرداخته ام، اظهار تأسف مي کردند و ملامتم مي نمودند که چرا چندين تأليف علمي مهم را در رشته هاي مختلف به يک سو گذاشته ام و به چنين کار ساده اي پرداخته ام، حتي بعضي پيشنهاد مي کردند که حالا که زحمت اين کار را کشيدي پس لااقل به نام خودت منتشر نکن!گفتند اثري که به نام تو منتشر مي شود لااقل بايد در رديف همان اصول فلسفه باشد، اين کار براي تو کوچک است.گفتم مقياس بزرگي و کوچکي چيست؟معلوم شد مقياس بزرگي و کوچکي کار در نظر اين آقايان مشکلي و سادگي آن است و کاري به اهميت و بزرگي و کوچکي نتيجه کار ندارند؛هر کاري که مشکل است بزرگ است و هر کاري که ساده است کوچک.
    اگر اين منطق و اين طرز تفکر مربوط به يک نفر يا چند نفر مي بود،من در اينجا از آن نام نمي بردم.متأسفانه اين طرز تفکر-که جز يک بيماري اجتماعي و يک انحراف بزرگ از تعليمات عاليه اسلام چيز ديگري نيست-در اجتماع ما زياد شيوع پيدا کرده. چه زبانها را که اين منطق نبسته و چه قلمها را که اين منطق نشکسته و به گوشه اي نيفکنده است!
    و البته قبلا ضمن اشاره به اينکه
    معمولا فساد از خواص شروع مي شود و به عوام سرايت مي کند و صلاح برعکس از عوام و تنبه و بيداري آنها آغاز مي شود و اجبارا خواص را به صلاح مي آورد...
    در ص20 مي فرمايند:
    اين،فکر غلطي است از يک عده طرفداران اصلاح که هر وقت در فکر يک کار اصلاحي مي افتند،زعما هر صنف را در نظر مي گيرند وآن قله هاي مرتفع در نظرشان مجسم مي شود و مي خواهند از آن ارتفاعات منيع شروع کنند.
    تجربه نشان داده که معمولا کارهايي که از ناحيه آن قله هاي رفيع آغاز شده و در نظرها مفيد مي نمايد، بيش از آن مقدار که حقيقت و اثر اصلاحي داشته باشد، جنبه تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام دارد.